شهدا سال 64 -زندگینامه شهید احمد عابدین زاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد احمد عابدين زاده »
رسیدن پاییز زمزمه کوچ پرستوهای مهاجر را سر میدهد و آنها آواز رفتن را باهم میسرایند. راستی چه کسی میداند که چه میگویند و از چه میخوانند. سیزدهمین روز از پاییز سال 1343 یادآور آمدن پرستوی مهاجری بود که این بار با تولد خود بهار را میان خانوادهای ساده، مذهبی و متدین در شهرستان نیریز به ارمغان آورد. در عمر کوتاه و پربرکت خود، دوره ابتدایی را در دبستان فرهمندی و راهنمایی را در مدرسه ولیعصر(عج) و دوره...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد احمد عابدين زاده »
رسیدن پاییز زمزمه کوچ پرستوهای مهاجر را سر میدهد و آنها آواز رفتن را باهم میسرایند. راستی چه کسی میداند که چه میگویند و از چه میخوانند. سیزدهمین روز از پاییز سال 1343 یادآور آمدن پرستوی مهاجری بود که این بار با تولد خود بهار را میان خانوادهای ساده، مذهبی و متدین در شهرستان نیریز به ارمغان آورد. در عمر کوتاه و پربرکت خود، دوره ابتدایی را در دبستان فرهمندی و راهنمایی را در مدرسه ولیعصر(عج) و دوره...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید حمیدرضا نبیئی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد حميدرضا نبيئي »
آنگاه که قاسم بن الحسن(ع) مؤدب و دو زانو در مقابل عمو نشست و از او خواست که وی را هم در جمع شهیدان کربلا شرکت دهد، و در پاسخ عمو از تفسیر واژه شهادت در نزد او، با همان زبان شیرین نوجوانی، آن را شیرینتر از عسل معرفی کرد. با آن حرکت، قاسم به نوجوانان عصرهای آینده پیام داد که میشود در سن نوجوانی هم عروس شهادت را در آغوش کشید و شانه به شانه علیاکبر و...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد حميدرضا نبيئي »
آنگاه که قاسم بن الحسن(ع) مؤدب و دو زانو در مقابل عمو نشست و از او خواست که وی را هم در جمع شهیدان کربلا شرکت دهد، و در پاسخ عمو از تفسیر واژه شهادت در نزد او، با همان زبان شیرین نوجوانی، آن را شیرینتر از عسل معرفی کرد. با آن حرکت، قاسم به نوجوانان عصرهای آینده پیام داد که میشود در سن نوجوانی هم عروس شهادت را در آغوش کشید و شانه به شانه علیاکبر و...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید محمد جعفر زردشت
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
هر جا که بوی حسین (ع) را میداد و مشامش به عشق او در آن وادی معطر میگشت، بدان سو پر میکشید و خود را فدای ولایت و عاشق شهادت میدانست. محمدجعفر، ۱۳۴۸/۱۱/۲ در نیریز، میان خانوادهای مذهبی و اهل مسجد و دوستدار ولایت، به دنیا آمد. هفتساله بود که آموختن را در دبستان حضرت سجاد (ع) آغاز کرد. دوره راهنمایی را در مدرسه شهید مفتح ادامه داد و متوسطه را در هنرستان شهید باهنر به پایان برد....
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
هر جا که بوی حسین (ع) را میداد و مشامش به عشق او در آن وادی معطر میگشت، بدان سو پر میکشید و خود را فدای ولایت و عاشق شهادت میدانست. محمدجعفر، ۱۳۴۸/۱۱/۲ در نیریز، میان خانوادهای مذهبی و اهل مسجد و دوستدار ولایت، به دنیا آمد. هفتساله بود که آموختن را در دبستان حضرت سجاد (ع) آغاز کرد. دوره راهنمایی را در مدرسه شهید مفتح ادامه داد و متوسطه را در هنرستان شهید باهنر به پایان برد....
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید محمد حسن مرتضائی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
در هر برههای از زمان و در هر جامعهای از جوامع شیعه، افرادی هستند که با الگو گرفتن از واقعه کربلا راه قهرمانان آن را تکرار میکنند. صحنه دفاع جانانه ایرانیان در جنگ تحمیلی بسیاری از این قهرمانان را به جامعه مسلمان معرفی کرد. از آن جمله محمدحسن است که ۱۳۵۴/۶/۱ در آباده طشک نیریز، میان خانوادهای مذهبی به دنیا آمد و در عرصه نبرد به قاسم بن الحسن (ع) اقتدا کرد و تا پای جان در دفاع...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
در هر برههای از زمان و در هر جامعهای از جوامع شیعه، افرادی هستند که با الگو گرفتن از واقعه کربلا راه قهرمانان آن را تکرار میکنند. صحنه دفاع جانانه ایرانیان در جنگ تحمیلی بسیاری از این قهرمانان را به جامعه مسلمان معرفی کرد. از آن جمله محمدحسن است که ۱۳۵۴/۶/۱ در آباده طشک نیریز، میان خانوادهای مذهبی به دنیا آمد و در عرصه نبرد به قاسم بن الحسن (ع) اقتدا کرد و تا پای جان در دفاع...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید جهانبخش میرشکاری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد جهانبخش ميرشکاري »
چهاردهمین روز از مهر سال 1348، زردی برگ درختان و ریزش آنها حکایت از رسیدن فصل خزان را میکرد. صبحگاه همان روز در روستای طشک، از توابع آباده طشک، میان خانوادهای متدین و مذهبی، طفلی چشم به جهان گشود که همراه خود بهار پر طراوت زندگی را در خزان نمایان ساخت. نام جهانبخش را برای او برگزیدند و در دامان پر مهر خود به تربیت وی همت گماشتند. گامهای مصمم خود را برای فراگرفتن دانش به سوی دبستان...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد جهانبخش ميرشکاري »
چهاردهمین روز از مهر سال 1348، زردی برگ درختان و ریزش آنها حکایت از رسیدن فصل خزان را میکرد. صبحگاه همان روز در روستای طشک، از توابع آباده طشک، میان خانوادهای متدین و مذهبی، طفلی چشم به جهان گشود که همراه خود بهار پر طراوت زندگی را در خزان نمایان ساخت. نام جهانبخش را برای او برگزیدند و در دامان پر مهر خود به تربیت وی همت گماشتند. گامهای مصمم خود را برای فراگرفتن دانش به سوی دبستان...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید مجید محمدزاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
خونبهای هر گل از بستان عشق وصل بلبل بـود در درمان عشق سـوزش پـروانه در شـام سیـاه بازی شمع است در حرمان عشق روح پرتلاطم او نشستن و راکد ماندن را دلیل سقوط و کوچ را رمز رهایی میدانست. به پرواز درآمدن و در مسیر عشق بال زدن، آرام و قرارش را ربوده و هرلحظه به حرکت وادارش میکرد. معلم شهید مجید محمدزاده، سرباز رشید و فداکار اسلام در تاریخ 1388/9/12 در شهرستان نیریز و در خانوادهای مؤمن و متدین دیده...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
خونبهای هر گل از بستان عشق وصل بلبل بـود در درمان عشق سـوزش پـروانه در شـام سیـاه بازی شمع است در حرمان عشق روح پرتلاطم او نشستن و راکد ماندن را دلیل سقوط و کوچ را رمز رهایی میدانست. به پرواز درآمدن و در مسیر عشق بال زدن، آرام و قرارش را ربوده و هرلحظه به حرکت وادارش میکرد. معلم شهید مجید محمدزاده، سرباز رشید و فداکار اسلام در تاریخ 1388/9/12 در شهرستان نیریز و در خانوادهای مؤمن و متدین دیده...
شهدا سال ۶۵ -زندگینامه شهید بهزاد نگهداری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
قصه عشقبازی بهزاد با معشوق در میدان مبارزه، حکایتی دارد شنیدنی، باید که از روزنه چشم عشق شناس و گوش آشنا با نجوای عشق دید و شنید. باید که چون بهزاد بود، هم او که در تاریخ ۱۳۴۶/۴/۱ میان خانوادهای مذهبی و متدین، در روستای کوشکک به دنیا آمد و دوران طفولیت را در کانون گرمی گذراند که با اسلام و احکام اسلامی آشنایی داشت. خانهای که همسایه مسجد بود و همجواری با خانه خدا بهزاد را مسجدی...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
قصه عشقبازی بهزاد با معشوق در میدان مبارزه، حکایتی دارد شنیدنی، باید که از روزنه چشم عشق شناس و گوش آشنا با نجوای عشق دید و شنید. باید که چون بهزاد بود، هم او که در تاریخ ۱۳۴۶/۴/۱ میان خانوادهای مذهبی و متدین، در روستای کوشکک به دنیا آمد و دوران طفولیت را در کانون گرمی گذراند که با اسلام و احکام اسلامی آشنایی داشت. خانهای که همسایه مسجد بود و همجواری با خانه خدا بهزاد را مسجدی...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه مفقودالاثر محسن زارعی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
محسن، دلاوری بود از خطه دلیران نیریز که ۱۳۴۷/۴/۱۰ میان خانوادهای مذهبی و کشاورز در روستای جهانآباد از توابع آباده طشک چشم به جهان گشود. دوران طفولیت را در کانون گرم خانواده گذراند و در سن هفتسالگی تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان شهدای فتحالمبین جهانآباد آغاز کرد و با موفقیت به پایان رساند. سپس دوره راهنمایی را در مدرسه ارشد کوشکک ادامه داد و با دریافت مدرک سوم راهنمایی، ترک تحصیل کرد. محسن، یکی از ورزشکاران نمونه...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
محسن، دلاوری بود از خطه دلیران نیریز که ۱۳۴۷/۴/۱۰ میان خانوادهای مذهبی و کشاورز در روستای جهانآباد از توابع آباده طشک چشم به جهان گشود. دوران طفولیت را در کانون گرم خانواده گذراند و در سن هفتسالگی تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان شهدای فتحالمبین جهانآباد آغاز کرد و با موفقیت به پایان رساند. سپس دوره راهنمایی را در مدرسه ارشد کوشکک ادامه داد و با دریافت مدرک سوم راهنمایی، ترک تحصیل کرد. محسن، یکی از ورزشکاران نمونه...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید مسعود کوهکن
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
مسعود، دومین کبوتر خونین بالی است که آواز زندگی را در یک روز سرد زمستانی ـ ۱۳۴۶/۱۰/۲۰ ـ در نیریز سر داد و بهاری نو را به خانواده متدین و زحمتکش خود به ارمغان آورد. الفبای زندگی را در کانون ساده و بیآلایش، ولی گرم و بامحبت خانواده آموخت. پدرش که مغازهداری امین و متدین بود، از همان کودکی امانتداری و دیانت را به گوش جانش زمزمه کرد و فرزند دلبند خود را بر طریق الهی تربیت کرد....
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
مسعود، دومین کبوتر خونین بالی است که آواز زندگی را در یک روز سرد زمستانی ـ ۱۳۴۶/۱۰/۲۰ ـ در نیریز سر داد و بهاری نو را به خانواده متدین و زحمتکش خود به ارمغان آورد. الفبای زندگی را در کانون ساده و بیآلایش، ولی گرم و بامحبت خانواده آموخت. پدرش که مغازهداری امین و متدین بود، از همان کودکی امانتداری و دیانت را به گوش جانش زمزمه کرد و فرزند دلبند خود را بر طریق الهی تربیت کرد....
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید سید اسدالله اسلامی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد سيد اسدالله اسلامي »
شیر مرد عرصههای نبرد بود و دلاوری که هیچوقت خستگی او را خسته نکرد. سید اسدالله ۱/۶ /۱۳۴۰ در خانوادهای روحانی، متدین و از سلاله پاک رسولالله (ص)، در روستای خواجه جمالی از توابع شهرستان نیریز قدم به عرصه گیتی نهاد. وی دومین فرزند مرحوم سید باقر اسلامی بود که از دامان پرمهر و محبت پدر و مادر خود راه کسب علم و دانش را در دبستان وقار روستا پیش گرفت. سپس دوره راهنمایی را در مدرسه راهنمایی...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد سيد اسدالله اسلامي »
شیر مرد عرصههای نبرد بود و دلاوری که هیچوقت خستگی او را خسته نکرد. سید اسدالله ۱/۶ /۱۳۴۰ در خانوادهای روحانی، متدین و از سلاله پاک رسولالله (ص)، در روستای خواجه جمالی از توابع شهرستان نیریز قدم به عرصه گیتی نهاد. وی دومین فرزند مرحوم سید باقر اسلامی بود که از دامان پرمهر و محبت پدر و مادر خود راه کسب علم و دانش را در دبستان وقار روستا پیش گرفت. سپس دوره راهنمایی را در مدرسه راهنمایی...